-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42188 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:18

مختصري درباره ام البنين مادر حضرت ابوالفضل بيان فرمائيد؟
نامش فاطمه و دختر حزام بن خالد و همسر حضرت علي((عليه السلام)) است. حضرت علي((عليه السلام)) به برادرش عقيل كه تمام خانواده هاي عرب را مي شناخت فرمود: زني براي من بجوي كه از بزرگ مردان و دلاوران عرب، به وجود آمده باشد. مي خواهم از او صاحب فرزندي رشيد و شجاع بشوم.
عقيل گفت: فاطمه بنت حزام، چطور است؟ در ميان عرب، از پدر و نياكان او شجاع تر كسي را نمي شناسم. ليبد شاهر بزرگ عرب، درباره ايشان به نعمان بن منذر پادشاه حيره، گفت. ما فرزندان مادر چهار فرزند رشيد هستيم كه در ميدانهاي جنگ رقيبان را از پاي در مي آوردند. و مهمانان را مورد نوازش قرار مي دادند ما از قبيله عابربن صعصعه برتريم. بهر صورت، وي هم از جانب پدر و هم از جانب مادر(تمامه دختر سهيل بن عامر داراي اصالت و نجابت و عظمت خانوادگي است. او پس از وفات فاطمه زهرا((عليها السلام)) به همسري حضرت علي((عليه السلام)) درآمد. در آن وقت حضرت علي((عليه السلام)) با امامه، دخترزاده رسول خدا ازدواج كرده بود. ام البنين، به غير از حضرت علي((عليه السلام))شوهر ديگري اختيار نكرد. زني عالم و فاضل و عارف به عظمت اهل بيت((عليهم السلام)) و در دوستي ايشان داراي اخلاص بود. هنگامي كه به خانه حضرت علي((عليه السلام)) آمد امام حسن و امام حسين((عليه السلام)) بيمار بودند. او مثل مادري مهربان، آنها را پرستاري مي كرد و شبها بر كنار بسترشان بيدار مي نشست.
او مادر چهار فرزند است:
حضرت ابوالفضل العباس((عليه السلام)) كه قمر بني هاشم خوانده مي شد، عبداللّه، جعفر و عثمان ، اين عثمان همان عثمان بن مظعون كه يكي از اصحاب فداكار پيامبر گرامي اسلام است بود. به خاطر همين چهار پسر بود كه مادرشان را ام البنين يعني مادر پسران مي ناميدند.
در قدرت ايمان و استقامت وي همين بس است كه پس از شهادت چهار فرزندش در كربلا هر كس خبر مرگ فرزندانش را به او مي داد مي پرسيد: يعني چه؟ اول مرا از حال امام حسين((عليه السلام)) مطلع كنيد!
وقتي كه خبر شهادت آنها را به وي مي دادند، به ترتيب نام آن ها را بردند تا به حضرت عباس((عليه السلام))رسيدند، به گوينده اين خبر گفت، رگهاي قلبم را پاره كردي، در زير آسمان نيلگون، چهار فرزند ناكام داشتم و همه را فداي امام حسين((عليه السلام)) كردم.
دوست مي داشت امام حسين((عليه السلام)) سالم مانده بود و فرزندانش در راه امام حسين((عليه السلام)) قرباني مي شدند، اين علاقه قلبي او به امام حسين((عليه السلام)) گواه خلوص ايمان و عقيده اوست.
پس از اين فاجعه مولم، مجلس سوگواري برپا كرد و همه زنان بني هاشم در آن مجلس شركت جستند و به ياد شهداي كربلا اشك ريختند. ام سلمه مي گريست و مي گفت: خدا قبرشان را پر از آتش كند، چه جنايتي كردند!
او در مرثيه جوانان از دست رفته اش اشعار جانسوزي دارد. عبيدالله را كه يادگار حضرت عبّاس((عليه السلام))بود بدوش مي كشيد و همه روزه به قبرستان بقيع مي رفت و شور و غوغايي به پا مي كرد. مردم مدينه، اطراف او گرد مي آمدند و با او هم ناله مي شدند. مروان بن حكم نيز در ميان ايشان بود و مي گفت:
اي كسي كه عباس را ديده اي كه بر سپاهيان انبوه دشمن حملهور مي شد و فرزندان حيدر، همچون شيران دلاور، پشت سر او بودند! شنيده ام كه ضربتي بر سر فرزندم وارد و دستهايش قطع شد. ولي بر من! شير(فرزندم) بواسطه آن ضربت، سرنگون گشت! اگر شمشير به كف داشتي كسي را قدرت آن نبود كه به تو نزديك شود.
و مي گفت: مرا ام البنين مي خوانيد: زيرا مرا به ياد شيرهاي دلاور مي اندازد، مرا فرزنداني بود كه بنام آنها خوانده مي شدم. ليكن امروز آنها را از دست داده ام.
چهار فرزندي كه همچون باز شكاري بودند و به تيغ ستم از پاي درآمدند.
با سلاحهاي دشمن، اندام آنها پاره پاره شد و در خاك و خون غلطيدند.
كاش مي دانستم! آيا چنانكه مي گويند عباس من با قطع شاهرگ، از پاي درآمد؟
و اين است يك نمونه آموزنده، فداكار و با اخلاص، در ميان زنان بافضيلت!
(بخش پاسخ به سؤالات )

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.